سفارش تبلیغ
صبا ویژن























اهل حق

سال نو , فرصتی دوباره ... بهاری تازه , امیدی بیشتر

امسال از خدا صبر و بردباری زیاد در برابر مشکلاتی که می دونم تو زندگی هر کسی هست و آرامش و امیدی که همه بهش نیاز دارن و سلامتی و شادی که خیلی ها در آرزوش هستن رو درخواست دارم !

من توی سالی که گذشت یاد گرفتم که ببخشم کسانی رو که شاید باعث خیلی از ناراحتی ها و مشکلاتم بودند اما یاد گرفتم که هیچ وقت هیچ چیز رو فراموش نکنم چه تلخ و چه شیرین . یاد گرفتم بپذیرم خودم رو و اطرافیانم رو همون طوری که هستن و می خوان باشن و یاد گرفتم که توی این دنیای خیلی بزرگ من خیلی کوچیکم و من یک انسانم روی این کره ی خاکی بخش کوچکی از این جهان هستی و هر بار هر شب که به آسمون نگاه می کنم یادم میفته که اگر من برای هر چیز کوچک ولو بسیار ناراحت کننده بخوام عمرمو ، تنها فرصتمو از دست بدم اگر چه به هیچ جای این دنیای بزرگ بر نمی خوره اما این خودم هستم که آسیب می بینم چرا که این جا ، امروز و اکنون فقط خودم هستم ، تنهای تنها و خدایی که در هر صورت بازم وجود داره ، با من هست ، برای همیشه


نوشته شده در یکشنبه 87/1/4ساعت 11:43 صبح توسط علی آبادانی نظرات ( ) |

یکی از دوستان در بخش نظرات مطلبی را عنوان کرده اند که جواب آن را لازم دانستم.

متن نظر

سلام علی جان

نمی دونم برای چه و به چه دلیل با این آیین به مخالفت برخاستی به گفته خودت مادرت مشعشی و پدرت شاهحیاسی بوده پس خودت هم اهل حق بودی و یا هستی .

اگر از این راه کناره گرفتی و نمیدانم چرا، بدان که چیز بزرگی را از دست داده ای.

قرار نیست کسی که خود گمراه شده دیگران را هم به گمراهی بکشد و به مقدسات دیگران توهین کند خود پیامبر و مولا علی در لشکر کشی هایی که داشتند دستور می دادند که به هیچ یک از مقدسات و آیین برادرانمان توهین نکنید.

حال شما و وبلاگ های همچون شما به راحتی به مقدس ترین فرد ای آیین لقب شیطان می بندید.

مگر این فرد(سلطان) کسی را به گناه کردن دعوت کرده و یا به کشت و کشتار دعوت کرده و یا توهین به مقدسات ادیان دیگر دعوت کرده که شما همچنین لقب را برای او می گذارید.....

با سلام

جناب آقای داوود عزیز

بنده اهانتی به عزیزان اهل حق در مطالب گفته شده خود نمیبینم این وبلاگ تنها به نقد مکتب ننگین نورعلی و نظرات آن می پردازد در مطالب جناب عالی گفته شد که بنده لقب شیطان را به سلطان داده ام که بنده به یاد ندارم چنین جسارتی کرده باشم تنها بنده نورعلی را شیطان نامیده ام آن هم بنا به گفته خود نورعلی بوده که گفته من برادر خوانده شیطان هستم(دکتر بهرام در گفتار 1919، جلد1، صفحه630،و همچنین صفحه457، گفتار1475، مى‏گوید: پدرم گفت شیطان به من گفت من برادر تو هستم و با من بسیار محبت کرد و مرا در آغوش گرفت و فلسفه تکامل حیوانات را براى من گفت)

در مورد پدر و مادرم و آیین آنها باید عرض کنم بله پدر من مکتبی بوده اما چون برای ازدواج با مادرم که مشعشعی بوده مشکل داشته از مکتب جدا شده(قبل از این که مکتبی باشد اهل حق ذوالنوری بوده )، اما مادرم همچنان بر آیین خود است من هم مدتها با افکار و کتابهای نورعلی و بهرام (مثلا نومعنویت گرا) به سر میبردم به شکلی که تمامی کتابهای نورعلی و دوکتاب بهرام را از بر داشتم و بدلایلی..... از این مکتب پوچ جدا شدم.

بسیاری از فامیلهای مادری بنده اهل حق هستند و دوستانی که مطالب و گفتگوهای بنده را در کلوب دنبال می کنند خوب میدانند که در بعضی مواقع بهتر از هر اهل حقی از اهل حق دفاع کرده ام(جایی که بنا حق چیزی را به اهل حق نسبت دهند یا تمسخری در کار باشد) باز هم متذکر می شوم که بنده تنها به  نقد مکتب میپردازم و در این مهم نیز از بعضی از دوستان اهل حق کمک میگیرم و در همین جا هم از همه دوستان اهل حق برای پرداختن به نقد جریان مکتب درخواست یاری را دارم.

و در پایان در مورد دین و مکتب و آیین خودم باید عرض کنم که..........

در پناه حق یاعلی مددی

 


نوشته شده در سه شنبه 86/12/21ساعت 10:10 صبح توسط علی آبادانی نظرات ( ) |


Design By : Pichak